Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-02@20:25:36 GMT

مهاجرپذیرترین کشورهای جهان

تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۷۳۴۱۷

مهاجرپذیرترین کشورهای جهان

بررسی تعداد مهاجران در هر کشور نسبت به جمعیت کل آن‌ها نشان می‌دهد که در حال حاضر عربستان سعودی، امارات‌متحده‌عربی، ایالات‌متحده‌آمریکا، آلمان و کانادا مهاجرپذیرترین کشورهای جهان هستند.

به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، بنا بر داده‌های سازمان بین‌المللی مهاجرت (IOM)، 67 درصد (تقریباً ۱۱۳.۹ میلیون نفر) از کارگران مهاجر در کشورهای با درآمد بالا، ۲۹ درصد در کشورهای با درآمد متوسط و ۳.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

۶ درصد در کشورهای کم درآمد زندگی می‌کنند.

مهاجرپذیرترین کشورهای جهان ترکیبی از سیاست‌های قابل دسترس و پذیرش اجتماعی را در کنار نرخ‌های اشتغال ثابت و کیفیت زندگی خوب برای جمعیت‌های خارجی به نمایش می‌گذارند تا محیطی دل‌پذیر برای مهاجران فراهم کنند. این کشورها دسترسی قانونی، مجوزهای کار یا حتی اقامت دائم را آسان‌تر می‌کنند، البته پارامتر اسکان دائم برای همه کشورها اعمال نمی‌شود و بعضی از این کشورها به‌رغم صدور آسان مجوز کار و زندگی، به آن‌ها حقوق شهروندی نمی‌دهند.

با این وجود سهولت ورود مهاجران در کشورهایی که بیشترین پذیرش را دارند تنها یک جنبه است و یکی از جنبه‌های مهم یک کشور مهاجرپذیر، نگرش جمعیت بومی نسبت به مهاجران به‌شمار می‌رود. جوامع پذیرنده به‌طورکلی دیدگاه‌های مثبت یا خنثی نسبت به مهاجران دارند، تنوع فرهنگی را درک می‌کنند، به آن احترام می‌گذارند و مزایای بالقوه اقتصادی و اجتماعی که مهاجران به ارمغان می‌آورند را به رسمیت می‌شناسند. البته در بعضی موارد پیش می‌آید که این نگرش‌ها در طول زمان دچار تحول می‌شود و علاقه مردمان بومی یک منطقه نسبت به پذیرش مهاجران خارجی در کشور آن‌ها کاهش پیدا می‌کند، تاجایی‌که بومیان خواهان کاهش سطح مهاجرت در کشور خود می‌شوند. یکی از دلایل این است که مهاجران با قبول دستمزدهای پایین برای اشتغال در یک بخش باعث وارد آمدن آسیب به بدنه اقتصادی آن کشور می‌شوند. انتظارات پایین‌تر مهاجران برای دستمزد در طولانی‌مدت به نفع استخدام‌کنندگان است، اما با پر شدن فرصت‌های کاری توسط مهاجران، به بومیان آسیب می‌رساند.

کدام کشور بیشترین مهاجر را دارد؟

ایالات‌متحده‌آمریکا میزبان بیشترین مهاجران جهان است که جمعیت آن‌ها به بیش از ۵۰.۶ میلیون نفر می‌رسد. این تعداد به آن معنی است که از جمعیت فعلی ۳۳۱ میلیون نفری این کشور، ۱۵ درصد را مهاجران تشکیل می‌دهند که بیشتر آن‌ها از کشورهای مکزیک، چین و هند به آمریکا مهاجرت کرده‌اند.

ایالات‌متحده مهاجران را جذب می‌کند، زیرا بزرگ‌ترین اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۳ است و تولید ناخالص داخلی آن به ۲۵.۵ تریلیون دلار می‌رسد. این کشور نویدبخش آینده‌ای بهتری برای کسانی است که با رؤیای بهبود زندگی خود مهاجرت می‌کنند و فرصت‌ها، دستمزدهای رقابتی و استاندارد زندگی نسبتاً بالایی را ارائه می‌دهد. علاوه بر این، دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی آن در بین بهترین‌ها در جهان قرار دارند و تعداد قابل‌توجهی از دانشجویان بین‌المللی را به خود جذب می‌کنند.

با این حال اختلافات نژادی و تحمل‌ناپذیری نسبت به فرهنگ‌های دیگر یک پویایی در حال تغییر در آمریکا شکل داده است و ۴۰ درصد از آمریکایی‌ها خواستار کاهش تعداد مهاجران ورودی به کشور خود هستند. ۳۷ درصد از آن‌ها نیز باور دارند که مهاجران باعث آسیب‌های اقتصادی به کشور شده‌اند.

بهترین کشور برای مهاجرت در سال ۲۰۲۳

با در نظر گرفتن فرصت‌های شغلی برای جمعیت متولد خارج از کشور و جذابیت برای کارگران ماهر، نیوزلند بهترین کشور برای مهاجران در سال ۲۰۲۳ است. اگرچه تعداد مهاجران فعلی این کشور تنها به ۱.۴ میلیون نفر می‌رسد، نرخ پذیرش روبه‌رشد برای مهاجران چشم‌اندازی قوی را برای مهاجران ورودی به این کشور ارائه می‌کند.

علاوه بر این، طبق نظرسنجی‌ها ۵۴ درصد از نیوزلندی‌ها احساس می‌کنند که مهاجران کشورشان را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل می‌کنند و از سرزنده‌تر شدن کشور خود به‌واسطه ورود مردمی با فرهنگ‌های مختلف بسیار رضایت دارند.

مهاجرپذیرترین کشورهای جهان

مهاجرپذیرترین کشورهای جهان بر اساس میانگین تعداد مهاجران فعلی هر کشور در کل جمعیت آن رتبه‌بندی می‌شوند. برای به‌دست آمدن امتیازات ترکیبی این کشورها، ابتدا کشورهایی که بیشترین پذیرش را برای مهاجران دارند، بر اساس تعداد مهاجران فعلی خود رتبه‌بندی شده‌اند.

پس از آن تعداد مهاجران این کشورها در کل جمعیت مورد بررسی قرار گرفته و کشورها بر اساس تعداد مهاجران و درصد جمعیتی که در آن‌ها از مهاجران تشکیل شده است درجه‌بندی می‌شوند. برای به دست آوردن امتیازات ترکیبی برای کشورهایی که بیشترین پذیرش مهاجران را دارند، میانگین رتبه‌های به‌دست‌آمده گرفته می‌شود. بر این مبنا در حال حاضر عربستان سعودی، امارات‌متحده‌عربی، ایالات‌متحده‌آمریکا، آلمان و کانادا پنج کشور جهان با بیشترین جمعیت مهاجر محسوب می‌شوند.

عربستان سعودی، مهاجرپذیرترین کشور جهان

عربستان سعودی در صدر فهرست مهاجرپذیرترین کشورهای جهان قرار دارد. درصد مهاجران این کشور در کل جمعیت با رتبه‌بندی ترکیبی ۱ و تعداد مهاجران ۱۳.۵ میلیون نفر، در حالت کلی ۳۸.۶ درصد است. به این معنی که ۳۸.۶ درصد از جمعیت عربستان صعودی را مهاجران تشکیل می‌دهند. این امر نشان‌دهنده سیاست‌های قوی مهاجرپذیری عربستان است. اکثر مهاجران این کشور به‌دلیل ارائه فرصت‌های شغلی مناسب از جنوب شرق آسیا به آنجا مهاجرت می‌کنند و تقریباً همه آن‌ها کارگر یا بازدیدکننده موقت محسوب می‌شوند، زیرا به‌رغم زندگی چندین ساله در این کشور هرگز از حقوق شهروندی برخوردار نخواهند شد.

امارات‌متحده‌عربی، بالاترین درصد جمعیت مهاجر

درصد مهاجران در کل جمعیت امارات‌متحده‌عربی با رتبه‌بندی ترکیبی ۲ و تعداد مهاجران ۸.۷ میلیون نفر، دارای برابر با ۸۸.۱ درصد است. به این ترتیب امارات‌متحده‌عربی بالاترین درصد جمعیت مهاجر را در سراسر جهان دارد. هند، پاکستان، بنگلادش و فیلیپین با به دست آوردن فرصت‌های شغلی در زمینه گردشگری، ساخت‌وساز، کمک‌های داخلی و مهمان‌نوازی به جذب مهاجران به این کشور کمک می‌کنند.

مهاجران امارات‌متحده‌عربی به‌رغم مواجهه با چالش‌های فرهنگی-اجتماعی مهم و سیاست‌های سختگیرانه مهاجرتی، به‌دنبال شرایط زندگی بهتر، دستمزدهای بالاتر و چشم‌اندازهای شغلی بهتر راهی این منطقه می‌شوند.

ایالات متحده آمریکا، بیشترین جمعیت مهاجر

وضعیت مهاجرت در ایالات‌متحده‌آمریکا به‌دلیل وابستگی‌ها و بی‌زاری‌های سیاسی این کشور چند وجهی است. از سال ۲۰۲۳ بیشتر مهاجران این کشور از مکزیک، چین، هند و فیلیپین آمده‌اند و انگیزه آن‌ها فرصت‌هایی برای معیشت بهتر، تحصیل، پیوستن به خانواده یا فرار از بی‌ثباتی‌های سیاسی یا خشونت بوده است، اما وضعیت ایالات‌متحده پیچیده است و با تغییر سیاست‌ها، شرایط اقتصادی و نگرش‌های اجتماعی شکل می‌گیرد. با این وجود آمریکا با درصد مهاجران ۱۵.۳ درصدی در کل جمعیت، رتبه‌بندی ترکیبی ۳ و تعداد مهاجران ۵۰.۶ میلیون نفری در حال حاضر، سومین جایگاه لیست حاضر را به خود اختصاص داده است. ایالات‌متحده در حال حاضر بیشترین جمعیت مهاجر را درون مرزهای خود جا داده است.

آلمان، محبوب میان مهاجران

رتبه‌بندی ترکیبی آلمان ۴، تعداد مهاجران فعلی آن ۱۵.۸ میلیون نفر و درصد مهاجران آن در کل جمعیت ۱۸.۸ درصد است. آلمان پرجمعیت‌ترین کشور اتحادیه اروپا است و به لحاظ تعداد مهاجران در رتبه بالایی قرار دارد که اکثر آن‌ها از ترکیه، لهستان و روسیه می‌آیند. این کشور میان مهاجران بسیار محبوب است و آن‌ها را به‌واسطه اقتصاد قوی، سیستم رفاه اجتماعی پیشرفته و روابط تاریخی-فرهنگی با بسیاری از دیگر کشورها به خود جذب می‌کند.

کانادا، سیاست‌های مهاجرتی فراگیر

کانادا با رتبه‌بندی ترکیبی ۵، تعداد مهاجران فعلی ۸ میلیون نفر و درصد جمعیت ۲۲ درصدی مهاجران در کل جمعیت کشور، پنجمین جایگاه لیست حاضر را به خود اختصاص داده است. سیاست‌های مهاجرتی فراگیر کانادا باعث می‌شود این کشور سالانه شاهد هجوم مهاجران زیادی از هند، چین و فیلیپین باشد. این افراد به‌دلیل عواملی مانند فرصت‌های اقتصادی، پیوستن به خانواده‌های خود، دستیابی به استانداردهای بالای زندگی، آموزش با کیفیت و فرصت‌های رشد شغلی به کانادا مهاجرت می‌کنند.

کد خبر 691073

منبع: ایمنا

کلیدواژه: شهرهای جهان کشورهای جهان مهاجرت مهاجرت کاری مهاجرت تحصیلی افزایش مهاجران حمایت از مهاجران مهاجر شهر مهاجر پذیر علت مهاجرت شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق ایالات متحده آمریکا مهاجرپذیرترین کشور امارات متحده عربی مهاجران این کشور رتبه بندی ترکیبی عربستان سعودی درصد مهاجران برای مهاجران جمعیت مهاجر حال حاضر کل جمعیت میلیون نفر درصد جمعیت سال ۲۰۲۳ سیاست ها فرصت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۷۳۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خاورمیانه 2050 چه شکلی است؟/ 3 سناریو با فرض جنگ سرد آمریکا و چین

   خاورمیانه و شمال آفریقا به احتمال زیاد یکی از مکان‌هایی هستند که ممکن است میزبان یک جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن باشد. با این حمه سناریوهای مختلفی برای این منطقه تا سال 2050 پیشبینی شده که از انزوای کامل یکی از دوابر قدرت و همکاری متوازن را در بر می‌گیرد.

   به گزارش عصرایران به نقل از موسسه خاورمیانه، بارین کایا اوغلو (Barın Kayaoğlu)، دانشیار تاریخ جهان در دانشگاه آمریکایی سلیمانیه عراق و استیون کنی (Steven Kenney) مدیر ابتکار آینده‌نگری استراتژیک موسسه خاورمیانه (Middle East Institute) در شهر واشنگتن دی سی در یادداشت مشترکی به تحلیل و آینده روابط آمریکا و چین در منطقه خاورمیانه و سناریوهای آن در سال 2050 پرداختند که در ادامه آن را می‌خوانید.

  تنش‌ها بین ایالات متحده و چین در حال گسترش و فراتر از منطقه آسیا و اقیانوسیه است. خاورمیانه و شمال آفریقا به احتمال زیاد یکی از مکان‌هایی هستند که ممکن است میزبان یک جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن باشد. 

  می‌توانیم تصور کنیم دیدگاه‌های جهانی واشنگتن و پکن و توانایی آنها در اعمال قدرت (نرم و سخت) چگونه می‌تواند بر روابط آینده آنها با منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تأثیر بگذارد. نحوه برخورد کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با یکدیگر و نقشی که در تحولات نوظهور حوزه انرژی و اقتصاد جهانی ایفا می‌کنند، می‌تواند بر نحوه تعامل این دو ابرقدرت با منطقه تأثیر بگذارد که به همان اندازه روابط ابرقدرت‌ها با یکدیگر می‌تواند جالب باشد.

سه عامل شکل دهنده آینده خاورمیانه

  در سمت منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)، در معادلات منطقه‌ای، سه بعد مهم احتمالاً نقش آنها را در رقابت آینده ایالات متحده و چین در منطقه شکل خواهد داد.

1. سیاست درون منطقه‌ای: اولین مورد، نحوه ارتباط کشورهای منطقه با یکدیگر است: با یکپارچگی اقتصادی و سیاسی عملکردی و عملی، یا ناکارآمدی و بی ثباتی پایدار. قبل از جنگ فعلی در غزه در روند کاهش تنش، ثبات و یکپارچگی وجود داشت. هر زمان که ممکن است آن شتاب (در مورد کاهش تنش‌ها) دوباره به دست آید، تحت مسیر "عملکردی و عملی" (Functional and Practical)، می‌توانیم تصور کنیم که کشورهای MENA به روش‌های جدیدی به توصیه‌های سازمان‌های بین‌دولتی فرامنطقه‌ای نگاه می‌کنند. 


  این منطقه می‌تواند سیاست‌ها و مکانیسم‌هایی را بررسی کند که از مزایای عملی کشورهای عضو بلوک‌های منطقه‌ای دیگر مانند اتحادیه اروپا و انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) تقلید کند. چنین ایده‌هایی می‌تواند ابتدا موانع تجاری را کاهش دهد، سپس روابط اقتصادی و تجاری نزدیکتر را در سراسر منطقه تقویت کند.
مسیر کارکردی و عملی نشان دهنده یک MENA خواهد بود که مجهز به فرآیندهای تصمیم گیری مشورتی برای اقدام با سازمان‌ها است و منافع خود را بر رقابت ایالات متحده و چین مقدم می دارد.

  دولت‌های خاورمیانه و شمال آفریقا به حمایت از گروه‌های مسلح مختلف در جنگ‌های نیابتی ادامه می‌دهند و از آن محیط برای نادیده گرفتن حقوق بشر استفاده و بازیگران خارجی را قادر می‌سازند از این ناکارآمدی سوء استفاده کنند.
  
2.اهرم‌های اقتصاد آینده: منابع سوخت فسیلی بحرین، ایران، عراق، کویت، لیبی، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی (این باشگاه غنی از انرژی ممکن است به زودی شامل مصر و اسرائیل شود) احتمالاً منابع اصلی اهرم MENA در برابر واشنگتن و پکن - حداقل برای چند دهه آینده - باقی خواهد ماند. با توجه به تمایل دو ابرقدرت برای تامین نفت و گاز منطقه برای خود و متحدانشان، شرکت های آمریکایی و چینی در بازارهای منطقه ای قدرت خواهند داشت.

اما MENA آماده است تا بر صحنه جهانی آینده تأثیر بگذارد و با استفاده از انرژی و قدرت مالی خود به طرق مختلف در آینده، نماینده خود در رقابت ایالات متحده و چین بر سر منطقه باشد. 

   با روی آوردن جهان به انرژی های تجدیدپذیر، دولت های نفتی خاورمیانه و شمال آفریقا به طور همزمان تنوع اقتصادی را در بخش های فناوری افزایش داده و در عین حال از ثروت خود برای تامین مالی پروژه‌های انرژی سازگار با آب و هوا و اقتصاد سبز در منطقه خود و در سراسر جهان استفاده می‌کنند. مرز جدید برای کشورهای دارای منابع و سرمایه منطقه، پرورش نوآوری و تشکیل قطب‌هایی در  علم/تکنولوژی/ایده‌ها برای اقتصاد پسا کربنی است که بشریت قصد دارد در قرن بیست و یکم بسازد.
علاوه بر این، در نهایت کاهش هیدروکربن‌ها و افزایش انرژی سبز، شبکه‌های لجستیکی/حمل و نقل/انرژی جدید در منطقه تکثیر شده و احتمالاً اهمیت ژئوپلیتیکی و تجاری آن را بیشتر خواهند کرد.

   منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، از طریق مسیرهای قدیمی مانند کانال سوئز و یا مسیرهای جدید و پیشنهادی مانند مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر، کریدور هند-خاورمیانه و جاده توسعه ترکیه-عراق-امارات-قطری، قرار است مرکز شبکه‌های تجارت جهانی باشد. بسیاری از بنادر و فرودگاه‌های منطقه نیز نقش گسترده‌ای در روابط بین‌المللی ایفا خواهند کرد.

3.عقاب و اژدها وارد بازار می‌شوند یا دست و پا می‌زنند؟: وقتی دونالد ترامپ در سال 2017 رئیس جمهور شد، خردمندی تجارت بین المللی را زیر سوال برد و   در عین حال ایالات متحده را در مسیر تقابل بیشتر با چین قرار داد که در سطح جهانی، شامل MENA هم بود. البته چین در اواخر دهه 2010 با قدرت بیشتری وارد این منطقه شده بود و میانجیگری موفق پکن بین ایران و عربستان سعودی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک در سال 2023 بسیاری را غافلگیر کرد، اما این آخرین مورد از یک سری پیشرفت های چین در منطقه بود.



  در عین حال، مسائل نامرتبط به طور فزاینده‌ای توانایی هر دو کشور (آمریکا و چین) را برای رقابت آن هم آنطور که ترجیح می‌دهند پیچیده کرده است. برخی از تحلیلگران استدلال کردند که تنگناهای جمعیتی و مشکلات اقتصادی در چین، از رقابت با ایالات متحده و غرب حتی قبل از شروع جنگ سرد جدید جلوگیری می‌کند. در مورد ایالات متحده، مسائل اقتصادی و سیاست داخلی که طرز فزاینده‌ای قطبی شده و اثرات ادامه‌‌دار آن، محدودیت‌هایی هستند که ایالات متحده دارد.

  یک عامل مهم جدید این است که کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در چند سال اخیر تا چه اندازه قصد خود را برای ایجاد مسیری نشان داده‌اند که متعلق به هیچ یک از ابرقدرت‌ها نیست و تا حدی به این است دلیل که آنها ضعف‌های واشنگتن و پکن را می‌بینند. نمونه های زیادی وجود دارد: تصمیم ایران و عربستان سعودی به همراه امارات متحده عربی، مصر و اتیوپی برای پیوستن به گروه کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) در آگوست 2023 تنها یکی از این موارد است. بسیاری این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا بریکس و MENA با وجود انکار دور شدن از غرب، شروع به تشکیل یک بلوک ضدغربی کرده‌اند یا خیر؟


  اگر کشورهای آنجا مسیر کارکردی و عملی‌تری را در روابط درون منطقه‌ای انتخاب کنند و در حالی که ابرقدرت‌ها با چالش‌های داخلی دست و پنجه نرم می‌کنند، به سمت انتقال انرژی سبز/اقتصاد متمایل شوند، رقابت آمریکا و چین در MENA در آینده چگونه خواهد بود؟

سناریوی اول: ایالات متحده قوی، چین ضعیف تر
  
ایالات متحده پس از انتخابات 2032 در داخل کشور ثبات یافته است. از طریق ترکیبی از حمایت گرایی اقتصادی در برابر دشمنان، باز بودن برای تجارت با متحدان، دستیابی به حقوق و مهارت‌های کارگری، و کاهش تنش‌های اجتماعی، آمریکا تجدید حیاتی را تجربه کرد که یادآور دهه‌های 1980 و 1990 در داخل و خارج از کشور بود.

واشنگتن راه‌های هوشمندانه‌تری نسبت به «چکمه‌های روی زمین» (کنایه از حکومت‌های دیکتاتوری و نظامی) در MENA پیدا کرد. دولت‌های متوالی ایالات متحده فشارها و مشوق‌های متقابلی را برای همپیمانان ایجاد کردند تا به آنها کمک کنند تا اختلافات طولانی‌مدت خود را از طریق اقدامات اعتمادساز حل کنند.

  واشنگتن متعهد می‌تواند از نهادهایی حمایت کند که همکاری منطقه‌ای را تشویق می‌کنند. با این حمایت‌ها، بسیاری از کشورهای MENA که دوست ایالات متحده هستند، موانع تجاری خود را کاهش و در پروژه های انرژی متعارف و تجدیدپذیر (با ایالات متحده) همکاری کردند. این امر باعث شد که در طول زمان حمایت به طور فزاینده‌ای به یک خیابان دو طرفه تبدیل شود، زیرا قدرت‌های نوظهور بخش فناوری MENA سهم فزاینده‌ای از بازارهای رو به رشد در ایالات متحده را برای محصولات و پروژه‌های اقتصاد سبز تامین خواهند کرد.

  چین با این حال بیکار ننشست. این کشور به سرمایه گذاری در ایران و کشورهای عرب خلیج فارس برای امنیت انرژی ادامه داد و در عین حال به آنها سلاح می فروخت. با این حال، پکن نتوانست پتانسیل ادعایی خود را همانطور که در اوایل قرن بیست و یکم پیش بینی شده بود، تحقق بخشد. چین نفوذ خود را بر ایران (و سوریه و عراق) از طرق دیگر افزایش داد و جمهوری اسلامی به یک پایگاه اصلی ژئوپلیتیکی برای جمهوری خلق چین تبدیل شد. با این حال، تلاش های چین برای سود بردن از تنش‌های ژئوپلیتیکی و جناحی باقی مانده در منطقه به هزینه ایالات متحده نتایج محدودی به همراه داشت.

  بخشی از مشکل مربوط به ظرفیت محدود پکن برای پاسخگویی به نیازهای منطقه است. پروژه‌های ابتکاری یک کمربند و جاده (BRI) فاقد سود بوده یا قادر به کاهش مشکلات زیرساختی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نبودند. بنابراین، رهبران در پایتخت‌های MENA توجه بیشتری به گزینه‌های آمریکایی و اروپایی خود کردند و از قابلیت‌های فنی خود برای ساختن خود استفاده کردند. تنگناهای جمعیتی و اقتصادی چین، همراه با مشکلات ژئوپلیتیکی در خارج از کشور نزدیک، مانع تعامل معنادار با منطقه MENA شد.

سناریوی دوم: ایالات متحده منزوی و چین قوی 

  برخلاف سناریوی اول، صحنه داخلی آمریکا هرگز آرام نمی‌شود و توانایی آن را برای نمایش قدرت مانند گذشته مختل می‌کند. مشکلات واشنگتن – سیاست‌های پولی و مالی در سطح فدرال (یا فقدان سیاست‌های درست)، ناتوانی در آموزش مجدد نیروی کار و سیاست‌های مناقشه برانگیز در مورد نابرابری‌های ثروت و درآمد، هویت، و "اول آمریکا" - نفوذ سیاسی ایالات متحده و برتری دلار آن را کاهش می دهد. 

  این ضعف نسبی ایالات متحده و عدم ثبات در سیاست‌های دولت‌های متوالی، باعث می‌شود کشورهای منطقه تجارت با پکن را ترجیح دهند. متحدان ایالات متحده مانند اسرائیل، ترکیه و مصر از نظر سیاسی و اقتصادی به غرب وابسته هستند، اگرچه آنها هم روابط خود را بین غرب و شرق متعادل می کنند.

  یک MENA کارآمدتر، با تجارت درون منطقه‌ای و سرمایه‌گذاری آن در انرژی‌های تجدیدپذیر قابل صادرات و صنایع سبز درحال رشد، تعامل خود را با چین عمیق‌تر می‌کند زیرا پکن شروع به تغییر جهت با هدف سبز کردن اقتصاد خود می‌کند. تجارت این منطقه با پکن و منطقه وسیع‌تر آسیا و اقیانوسیه از سال‌های 2010 تا 2030 دوبرابر شده است.

  اواخر دهه 2040، و کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با پیروی از چین در سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی رای می‌دهند. این پویایی‌های مثبت بر نگرانی‌هایی که پکن به اتحاد با ایران ادامه می‌دهد، غلبه کرد.

  دوستی با پکن برای نخبگان سیاسی منطقه و همچنین شهروندان آن به ثمر نشسته است، اما در موقعیتی بسیار برابرتر از دهه‌های گذشته. یکی از نتایج آن، تقویت تجارت در منطقه و همچنین با چین و بقیه آسیا است. برخی کشورها از طرح‌های یک کمربند، یک جاده تحت حمایت پکن برای ارتقای زیرساخت‌های فیزیکی خود استفاده می‌کنند، در حالی که نیروگاه‌های صنعتی منطقه‌ای مانند ترکیه و مصر و اقتصادهای نوظهور در «صنعت سبز» مانند اردن، فلسطین و عراق توانایی بیشتری برای تولید کالاهایی با کیفیت بالا و برای رقابت با کالاهای چینی پیدا کرده‌اند.

سناریوی سوم: رقابت
 
   در اینجا، ایالات متحده و چین هر دو طرح‌های خود را در اواسط قرن بیست و یکم به دست آورده‌اند. کشورهای MENA، با جمعیت تحصیلکرده و آموزش دیده بهتر، رشد تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری در اقتصاد سبز و نفوذ بر تجارت جهانی، حمل و نقل و مسیرهای لجستیکی و در مجموع به عنوان یک همتای نزدیک در برابر این دو ابرقدرت ایستاده‌اند.

این امر ارتباط زیادی با تغییرات درون منطقه‌ای داشته است. با کاهش وابستگی کشورهای صنعتی به نفت و گاز، کشورهای غنی از هیدروکربن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا گزینه‌های خرید و حمل سودآوری را برای کشورهای در حال توسعه آسیا و آفریقا ارائه کردند و از درآمد حاصله برای سرمایه‌گذاری در فن‌آوری‌های انرژی بادی و خورشیدی با کارایی بالا استفاده کردند. 

   روابط MENA با ایالات متحده و چین مبتنی بر ترکیبی سالم از همکاری و رقابت است. پیوند پول کشورهای خلیج (فارس) با غول‌های مهندسی از آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا و آمریکای شمالی به ایجاد زیرساخت‌های انعطاف پذیر در کشورهای آسیب پذیر در برابر افزایش سطح آب دریاها و سایر خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی کمک کرد.

 در همان زمان، ابوظبی، دوحه، دبی، استانبول، ریاض و تل آویو آمدند تا با مراکز مالی و فناوری چین و آمریکا در توسعه فناوری‌هایی که با تغییرات آب و هوایی مبارزه می‌کنند، رقابت کنند. این پویایی‌ها عملاً هرگونه علاقه ماندگار ایالات متحده و چین را در جنگ سرد با یکدیگر در MENA کاهش داد.

در نهایت: نگاهی جدید به آمریکا و چین در خاورمیانه 2050

   امروزه، با ادامه و بدتر شدن مشکلات خبرساز MENA، ایالات متحده و چین قادر به رقابت برای تأثیرگذاری بر دولت‌های منطقه بر اساس اولویت‌های خود هستند. 
اگر ما - و مهم‌تر از آن، رهبران منطقه - برای تصور آینده‌ای که در آن کشورها اشکال جدید و جسورانه آژانس‌هایی را برای تنظیم مجدد پویایی‌های سیاسی درون منطقه‌ای و سرمایه‌گذاری در فناوری و اقتصادهای سبز آینده به کار می‌گیرند- وقت بگذاریم، می‌توانیم آن را ببینیم. گام‌هایی که می‌تواند آینده‌های مختلفی را ایجاد کند و رقابت واشنگتن و پکن را در این بخش از جهان کاهش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ۹ میلیون خانه خالی در ژاپن! / گاردین: تا یک دهه آینده ۳۰ درصد خانه‌ها در ژاپن خالی خواهند بود
  • خاورمیانه 2050 چه شکلی است؟/ 3 سناریو با فرض جنگ سرد آمریکا و چین
  • فقیرترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۴
  • فعالیت ۲۳۰ هزار پرستار در ایران / سهم سلامت از تولید ناخالص ملی۳ تا ۴ درصد است
  • تعداد پرستاران زن در ایران، ۷۵درصد بیش از پرستاران مرد است
  • تعداد پرستاران زن در ایران، 75درصد بیش از پرستاران مرد است
  • ۱۰۰۰ قطعه زمین در راستای اجرای طرح جوانی جمعیت آماده سازی شد
  • تراژدی جدید برای پناهندگان در نزدیکی جزایر قناری اسپانیا
  • جنگ فرهنگی آمریکا علیه عراق و منطقه
  • استدلال‌های مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان